آیه 57 سوره مائده

از دانشنامه‌ی اسلامی

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ

[5–57] (مشاهده آیه در سوره)


<<56 آیه 57 سوره مائده 58>>
سوره :سوره مائده (5)
جزء :6
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

ای اهل ایمان، با آن گروه از اهل کتاب و کافران که دین شما را به فسوس و بازیچه گرفتند دوستی مکنید و از خدا بترسید اگر به او ایمان آورده‌اید.

ای مؤمنان! کسانی که دین شما را مسخره و بازیچه گرفته اند، چه از اهل کتاب و چه از کافران، سرپرستان و دوستان خود مگیرید؛ و اگر مؤمن هستید از خدا پروا کنید.

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، كسانى را كه دين شما را به ريشخند و بازى گرفته‌اند [چه‌] از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [چه از] كافران، دوستان [خود] مگيريد، و اگر ايمان داريد از خدا پروا داريد.

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اهل كتاب را كه دين شما را به مسخره و بازى مى‌گيرند، و نيز كافران را به دوستى برمگزينيد. و اگر ايمان آورده‌ايد از خدا بترسيد.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می‌گیرند -از اهل کتاب و مشرکان- ولیّ خود انتخاب نکنید؛ و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

O you who have faith! Do not take those who take your religion in derision and play, from among those who were given the Book before you, and the infidels, as friends, and be wary of Allah, should you be faithful.

O you who believe! do not take for guardians those who take your religion for a mockery and a joke, from among those who were given the Book before you and the unbelievers; and be careful of (your duty to) Allah if you are believers.

O Ye who believe! Choose not for guardians such of those who received the Scripture before you, and of the disbelievers, as make a jest and sport of your religion. But keep your duty to Allah if ye are true believers.

O ye who believe! take not for friends and protectors those who take your religion for a mockery or sport,- whether among those who received the Scripture before you, or among those who reject Faith; but fear ye Allah, if ye have faith (indeed).

معانی کلمات آیه

هزوا: هزء و هزو: مسخره كردن.«هزوا» يعنى مسخره شده. مصدر به معنى مفعول.

لعب: بازى. اصل آن از لعاب به معنى آب دهان است. شايد در آيه به معنى ملعوب باشد.

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس گويد: رفاعة بن زيد بن التابوت و سويد بن الحرث مسلمان شده بودند و سپس نفاق ورزيدند و عده‌اى از مسلمين با آن‌ها طرح دوستى ريخته بودند، سپس اين آية نازل گرديد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «57»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از كسانى كه دين شما را به مسخره و بازى مى‌گيرند، آنان كه پيش از شما كتاب (آسمانى) داده شده‌اند و (نيز) كفّار را ولىّ خود نگيريد و از خدا بپرهيزيد، اگر ايمان داريد.

پیام ها

1- كيفر دنيوىِ كسانى كه به دين خدا و مقدّسات مذهبى توهين مى‌كنند، قطع رابطه است. لا تَتَّخِذُوا ... (در روابط با ديگران، احترام به مقدّسات يك شرط ضرورى است)

2- شرط ايمان، داشتن غيرت دينى و تبرى از نااهلان است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا»

«1». يوسف، 21.

جلد 2 - صفحه 323

3- استهزاى دين، (با جنگ سرد و روانى) يكى از شيوه‌هاى مبارزاتى دشمنان است. «اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً»

4- تقواى الهى ايجاب مى‌كند از دشمنان نترسيم و آنان را ولىّ خود قرار ندهيم.

لا تَتَّخِذُوا ... أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (57)

شأن نزول‌ «1»- از ابن عباس مروى است كه رفاعة بن زيد و سويد بن حارث يهودى كه اظهار اسلام و آخر منافق شدند، بعضى صحابه را با آنها طريق مودت و مصاحبت بود؛ آيه شريفه نازل شد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد. لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً: فرامگيريد آنان را كه فرا گيرند دين شما را استهزا و بازيچه، يعنى مظهر ايمان و مبطن كفرند. مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ: از آن كسانى كه كتاب داده‌اند ايشان را پيش از شما و كفار را دوستان و مواليان خود. وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ‌: و بترسيد و بيانديشيد از خداوند قهار به ترك مناهى اگر شما مؤمن هستيد، چه ايمان حقيقى، اقتضاى آن مى‌كند كه با دشمنان حق دوستى نكنيد.

تبصره- آيه شريفه دال است بر نهى از موالات كسانى كه بر دين حق نباشند، مانند يهود و نصارى و ساير مذاهب مختلفه باطله؛ زيرا لازمه ايمان مؤمن آن است كه تبرى جويد از دشمنان دين خدا، يعنى مجالست و معاشرت و مخالطت با آنها ننمايد، بلكه از فساق و فجار و مستهزئين به آيات الهى نيز محترز باشد.

«1» مجمع البيان ص 212 ج 2.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 119

با بدان كم نشين كه صحبت بد

گرچه پاكى، تو را پليد كند

آفتاب بدين بزرگى را

لكه ابر ناپديد كند

در جلد شانزدهم بحار- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل حديثى فرمايد: انّ رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله كان يقول: من كان يؤمن باللّه و اليوم الاخر فلا يواخينّ كافرا و لا يخالطن فاجرا و من اخى كافرا او خالط فاجرا كان كافرا فاجرا. بدرستى كه رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله مى‌فرمود: هر كه باشد مؤمن به خدا و روز قيامت، پس نبايد مواخات كند كافر را و نبايد مخالطه كند فاجر را، و هر كه برادرى كند كافرى را يا آميزش نمايد فاجرى را، مى‌باشد كافر فاجر.

ايضاح- جليس و مصاحب كفار و فجار، كافر است. به اعتبار آنكه با منعم حقيقى، مخالفت و كفران نعم او را نموده به دوستى اغيار؛ و فاجر است به اعتبار آنكه ظهور يافته نفاق او نسبت به اخيار بسبب معاشرت با اشرار.

در امالى- ابن بابويه رحمه اللّه از محمّد بن ابى عمير روايت نموده شنيدم:

حضرت صادق عليه السّلام فرمود: ما احبّ اللّه عزّ و جلّ من عصاه. دوست ندارد خداى عزّ و جلّ را كسى كه نافرمانى كند او را پس تمثل فرمود:

«تعصى الاله و انت تظهر حبّه‌

هذا محال فى الفعال بديع»

«لو كان حبّك صادقا لأطعته‌

انّ المحبّ لمن يحبّ مطيع»

«1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ الْكُفَّارَ أَوْلِياءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ (57)

ترجمه‌

اى آنكسانيكه ايمان آورديد نگيريد آنان را كه گرفتند دين شما را سخريّه و بازيچه از آنانكه داده شدند كتاب را پيش از شما و كافران را دوستان و بترسيد از خدا اگر باشيد گروندگان.

جلد 2 صفحه 236

تفسير

كسانيكه متدين بدين اسلامند بايد دين در نزد آنها محترمتر از هر چيز باشد بطورى كه همه چيز را فداى دين خود كنند چنانچه اين مسلك انبيا و اوليا بوده بنابر اين مناسبت ندارد با كسانيكه دين آنها را استهزاء مينمايند و بازيچه پنداشته‌اند دوستى و معاشرت نمايند چون دوست بايد چيزى را كه دوستش عزيز و محترم ميشمارد معزّز بدارد و الا معلوم ميشود كه دوست نيست بلكه دشمن است پس قابل دوستى نيست بلكه قابل دشمنى است خواه اهل كتاب باشد كه تصريح شده خواه منافق باشد يا كافرى كه معتقد بكتابى نباشد كه شأن آنها اين است و تخصيص اهل كتاب بذكر با آنكه آنها هم در زمره كفارند شايد براى آن باشد كه كسى تصور نكند كه چون آنها در ذمّه و پناه اسلامند معاشرت و دوستى با آنها جائز است و قدر مسلّم از مصاديق كفار حربى و منافقانند و شايد براى آن باشد كه ممحّض شود لفظ كفار براى منافق و حربى تا معلوم شود كه حال آنها بدتر از اهل كتاب است و در شأن نزول آيه گفته‌اند رفاعة بن زيد و سويد بن الحارث اظهار اسلام نموده پس از آن منافق شدند و بعضى از مسلمانان با آنها دوستى داشتند و باين جهت ما اولياء را بدوستان ترجمه و تفسير نموديم علاوه بر آنكه معمول نيست كسى صاحب اختيار براى خود اتخاذ نمايد بلكه صاحب اختيار را بايد ديگرى تعيين نمايد و الا ممكن است از اين آيه استفاده شود حرمت وارد شدن در تحت اختيار كفار و رفتن زير بار حكم آنها و بعضى كفار را بجرّ قرائت نموده‌اند و معنى تفاوتى پيدا نمى‌كند جز تعميم نسبت استهزاء ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِين‌َ اتَّخَذُوا دِينَكُم‌ هُزُواً وَ لَعِباً مِن‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الكِتاب‌َ مِن‌ قَبلِكُم‌ وَ الكُفّارَ أَولِياءَ وَ اتَّقُوا اللّه‌َ إِن‌ كُنتُم‌ مُؤمِنِين‌َ (57)

اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد نگيريد كساني‌ ‌را‌ ‌که‌ دين‌ ‌شما‌ ‌را‌ استهزاء و ملعبه‌ ‌خود‌ قرار دادند چه‌ ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ كتاب‌ بآنها داده‌ شد قبلا ‌که‌ يهود و نصاري‌ باشند و چه‌ كفار ‌که‌ مشركين‌ و منافقين‌ باشند دوست‌ ‌خود‌ و ‌از‌ مخالفت‌ ‌خدا‌ ‌در‌ دوستي‌ ‌آنها‌ بپرهيزيد ‌اگر‌ حقيقة ايمان‌ آورده‌ايد و مؤمن‌ هستيد.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ مربوط بچند آيات‌ قبيل‌ ‌آيه‌ 51 و 52 و 53 ‌است‌ ‌که‌ فرمود يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا اليَهُودَ وَ النَّصاري‌ أَولِياءَ ‌تا‌ آخر آيات‌ بعيد نيست‌ ‌که‌ موردش‌ ‌هم‌ قبل‌ ‌از‌ ‌آيه‌ ركوع‌ بوده‌ و متعمدا ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ گذارده‌ ‌شده‌ ‌که‌ تصرف‌ ‌در‌ معني‌ ولايت‌ كنند و بگويند ‌او‌ ‌هم‌ باين‌ معني‌ ‌است‌.

يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا خطاب‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ لا تَتَّخِذُوا الَّذِين‌َ اتَّخَذُوا دِينَكُم‌ هُزُواً وَ لَعِباً جماعتي‌ ‌از‌ منافقين‌ و كفار و يهود و نصاري‌ دين‌ مقدس‌ اسلام‌ ‌را‌ استهزاء و ملعبه‌ ميكردند چنانچه‌ ‌در‌ آيات‌ شريفه‌ اشاره‌ دارد ‌در‌ حق‌ منافقين‌ ميفرمايد ‌که‌ گفتند بكفار ‌خود‌ إِنَّما نَحن‌ُ مُستَهزِؤُن‌َ بقره‌ ‌آيه‌ 14، و ‌در‌ حق‌ مشركين‌ ميفرمايد إِنّا كَفَيناك‌َ المُستَهزِئِين‌َ حجر ‌آيه‌ 95، و ‌در‌ حق‌ اهل‌ كتاب‌ همين‌ ‌آيه‌ شريفه‌ مِن‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الكِتاب‌َ مِن‌ قَبلِكُم‌ و كلمه‌ هزوا نظير كلمه‌ كفوا قرائتهاي‌ مختلف‌ دارد، بعضي‌ هزء بهمزه‌ قرائت‌ كردند بسكون‌ زاء و بضم‌ّ ‌آن‌ و بعضي‌ بواو لكن‌ چون‌ معتبر ‌در‌ نزد ‌ما همان‌ سياهي‌ قرآن‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ مقدمه‌ بيان‌ ‌شده‌ بضم‌ زاء و بواو ‌است‌ و استهزاء بمعني‌ سخريه‌ ‌است‌، و كلمه‌ (لعبا) بازي‌گري‌ ‌است‌، و استهزاء بدين‌ استهزاء بپيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و احكام‌ شريعت‌ ‌است‌

جلد 6 - صفحه 407

و بمسلمين‌ و بزبان‌ ساده‌ نوي‌ و تقليد ‌است‌ ‌که‌ موجب‌ مضحكه‌ مردم‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ سلاطين‌ داشتند اشخاصي‌ ‌را‌ ‌که‌ تقليدچي‌ ميگفتند ‌براي‌ مضحكه‌ و لعب‌ بازي‌ گريست‌ مثل‌ لعب‌ صبيان‌ بكارهاي‌ لغو و خلاف‌ حكمت‌ و صلاح‌ مِن‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الكِتاب‌َ مِن‌ قَبلِكُم‌ تخصيص‌ بذكر ‌با‌ اينكه‌ و الكفار شامل‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ ‌براي‌ اينست‌ ‌که‌ كفار منصرف‌ ‌است‌ غالبا بمشركين‌ و منافقين‌ و يهود و نصاري‌ باهل‌ كتاب‌ تعبير ميشوند، كلمه‌ و الكفار عطف‌ بالذين‌ ‌است‌ مفعول‌ ‌لا‌ تتخذوا ‌است‌ و لذا منصوب‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ عطف‌ بمن‌ ‌الّذين‌ اوتوا الكتاب‌ ‌بود‌ بايد مكسور ‌باشد‌ چنانچه‌ بعضي‌ قرائت‌ كرده‌اند (اولياء) دوستي‌ و مراوده‌ و مخالطه‌ و رفاقت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ شريفه‌ نهي‌ اكيد ‌شده‌ و ‌لو‌ كافر پدر ‌باشد‌ ‌ يا ‌ فرزند ‌ يا ‌ عشيره‌ لا تَجِدُ قَوماً يُؤمِنُون‌َ بِاللّه‌ِ وَ اليَوم‌ِ الآخِرِ يُوادُّون‌َ مَن‌ حَادَّ اللّه‌َ وَ رَسُولَه‌ُ وَ لَو كانُوا آباءَهُم‌ أَو أَبناءَهُم‌ أَو إِخوانَهُم‌ أَو عَشِيرَتَهُم‌ أُولئِك‌َ كَتَب‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ُ الإِيمان‌َ ‌تا‌ آخر سوره‌ مجادله‌ ‌آيه‌ 22 وَ اتَّقُوا اللّه‌َ إِن‌ كُنتُم‌ مُؤمِنِين‌َ امر بتقوي‌ و ‌لو‌ مطلق‌ ‌است‌ جميع‌ موارد ‌را‌ ميگيرد لكن‌ بمناسبت‌ حكم‌ و موضوع‌ مراد تقواي‌ ‌از‌ دوستي‌ و مراوده‌ ‌با‌ كفار ‌است‌ و كلمه‌ ‌ان‌ كنتم‌ مؤمنين‌ صريحا دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ تولّي‌ ‌با‌ ‌آنها‌ موجب‌ خروج‌ ‌از‌ زمره‌ مؤمنين‌ و دخول‌ ‌در‌ كفار ميشود چنانچه‌ ‌در‌ چند ‌آيه‌ قبل‌ گذشت‌ وَ مَن‌ يَتَوَلَّهُم‌ مِنكُم‌ فَإِنَّه‌ُ مِنهُم‌ و همچنين‌ ‌آيه‌ مذكوره‌ ‌در‌ سوره‌ مجادله‌ ‌که‌ اشاره‌ شد و همين‌ مفهوم‌ ‌که‌ ‌اگر‌ مؤمن‌ نيستيد تولي‌ ميكنيد آيا امروز چه‌ بايد كرد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه‌ 57)

شأن نزول:

در مورد نزول این آیه، مفسران نقل کرده اند که: دو نفر از مشرکان به نام «رفاعه» و «سوید» اظهار اسلام کردند و سپس جزء دار و دسته منافقان شدند، بعضی از مسلمانان با این دو نفر رفت و آمد داشتند و اظهار دوستی می کردند، آیه نازل شد و به آنها اخطار کرد که از این عمل بپرهیزید.

تفسیر:

در این آیه بار دیگر خداوند به مؤمنان دستور می دهد که از انتخاب منافقان و دشمنان به عنوان دوست بپرهیزید، منتها برای تحریک عواطف آنها و توجه دادن به فلسفه این حکم، چنین می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید؟ آنها که آیین شما را به باد استهزاء و یا به بازی می گیرند، چه آنها که از اهل کتابند و چه آنها که از مشرکان و منافقانند، هیچ یک از آنان را به عنوان دوست انتخاب نکنید» (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکم هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الکتابَ مِن قَبلِکم وَ الکفّارَ أَولِیاءَ).

و در پایان آیه این موضع را تأکید می کند که طرح دوستی با آنان، با تقوا و ایمان سازگار نیست بنابراین «از خدا بترسید، اگر ایمان دارید» (وَ اتَّقُوا اللّهَ إِن کنتُم مُؤمِنِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌3، ص 231.
  3. ابوالشيخ و ابوحبان از عامه نيز شأن و نزول فوق را از ابن عباس نقل كرده‌اند.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص 297.

منابع